دانش اموزان عزیز با دانستن این لغات معانی شعر و متن های این دروس با امادگی به کلاس تشریف بیاورید.
لغات مهم درس ستایش و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
لغات درس زنگ افرینش
حرم :داخل مکان زیارتی
گرم: مشغول سر گرم غوغا :اشوب و فریاد همهمه
انگار :گویی ذره ذره :کم کم
ابد: جاودان غلتید:از پهلویی به پهلوی دیگر چرخید
موضوع :مطلب دل تنگ: ناراحت غمگین
فارغ :اسوده راحت افق : کرانه های اسمان
پیغمبر: پیام اور گل دسته : مناره
گنبد :سقف بزرگ که به شکل نیم کره است زائر : دیدار کننده
کام : ارزو میل خواسته
زنجره :سیر سیرک نوعی حشره که از خود صدا تولید می کند
لغات درس زنگ افرینش
حرم :داخل مکان زیارتی
گرم: مشغول سر گرم غوغا :اشوب و فریاد همهمه
انگار :گویی ذره ذره :کم کم
ابد: جاودان غلتید:از پهلویی به پهلوی دیگر چرخید
موضوع مطلب دل تنگ: ناراحت غمگین
فارغ : اسوده راحت افق: کرانه های اسمان
پیغمبر :پیام اور گل دسته : مناره
گنبد : سقف بزرگ که به شکل نیم کره است زائر : دیدار کننده
کام : ارزو میل خواسته
زنجره :سیر سیرک نوعی حشره که از خود صدا تولید میکند
درس دوم چشمه ی معرفت
کنجکاوی :جستجو برای یافتن چیزی
هیجان:برانگیختگی و التهاب درونی
معرفت : شناخت گورا:خوشایند لذت بخش
یقین :اطمینان کامل /قطعی عظمت:بزرگی شکوه
جاذبه :به سوی خود کشنده /جذب کننده
اعجاز:کاری شگفت و عجیب انجام دادن
مذاب : ذوب شده /گداخته
سیراب :انچه به اندازه اب خورده است
دیرینه : قدیمی
اداب دان :اگاه به راه ورسم معاشرت زندگی
وداع:خداحافظی
معصوم:بی گناه وپاک
زمزمه:خواندن ارام و زیر لب
غرور :احساس سربلندی به سبب موفقیت
لغات درس سوم نسل اینده ساز نوع نثر ساده و روان
استعداد:توانایی /قابلیت
تحلیل:بررسی کردن جزییات یک موضوع
پرشور: دارای عواطف تند
واقعیت: امر واقعی
برخی:بعضی
مطبوعات:روزنامه هاومجلات/جمع مطبوعه
رسانه ها:وسایلی که خبرها و اطلاعات رابه مردم می رسانند مانند رادیو وتلویزیون و روزنامه
انحراف:دورشدن ازحقیقت چیزی
جبران :باانجام کاری اثر اشتباه را ازبین بردن
پاکدامنی:از گناه دوری کردن / پرهیزکار بودن
پارسایی :پرهیزکاری
صداقت:درستکاری/دوستی
شعور:درک وفهم
متخصصان:کسانی که درامری تخصص وکارشناسی دارند
اعتراف:اشتباه وخطا خود را به زبان اوردن وآن راپذیرفتن
پشتوانه:پشتیبان
همت: پشت کار قوی /اراده / انگیزه غیرت:مردانگی
اوایل:جمع اول /اغاز هر چیزی
هیئت: گروه /دسته /جمع
استحکامات:سنگرها/خاک ریزها و مانند ان ها
برخوردار:بهره مند
بحمدالله:خدا راشکر
مایه:سبب(مایه افتخار)
ببالد:افتخار کند
شعر خوانی راز شکوفایی
زنهار :آگاه باش
گورخانه:مقبره
مراد:هدف/آرزو
سر:راز
بستان:بوستان /باغ گل ومیوه
نهفت:پنهان کرد
جفت:همراه و همنشین
پیش:نزد
حاصل :فراهم /به دست آوردن
درس چهارم:بابهاری که میرسداز راه
دوره: زمان و روزگار شوق:اشتیاق و میل و رغبت فراوان به چیزی
شکوفایی:شکفته شدن/رونق
معمولا: به صورت رایج
حسرت:افسوس/دریغ/ناراحتی واندوه زیاد
انتقال:جابه جاکردن
پر فراز و فرود:پراز خوشی وناخوشی
فراز:بالا فرود:پایین
وابستگی:به کسی نیازمند بودن
استقلال:مستقل بودن /تابع دستور کسی نبودن
شبیه :مانند
دل خوری :ناراحت شدن
لذت:حالت خوشی که به انسان دست میدهد
زلال:صاف و گورا
کیمیا:هر چیز کمیاب و دست نیافتنی
گوناگون : مختلف
سرشار :پر /انباشته
علایق :دلبستگی هاجمع علاقه
اندرز : پندو نصیحت
چالاکی:تند بودن
مهارت :استادی /توانایی انجام دادن کاری به نحو شایسته
تصاویر:جمع تصویر/ شکلها
درس پنجم قلب کو چکم رابه چه کسی بدهم
اذیت :ازار دادن
واقعا : به درستی حق : شایسته /سزاوار
تمام تمام : کامل
معلو م: آشکار
عقلم میرسید : من درست فکر میکردم
فورا : سریع و زود
شلوغ : پرسرو صدا
ولو : پخش و پراکنده
حسابی : کامل /فراوان
رضایت : خشنودی
سعی : تلاش و کو شش
تقصیر :سهل انگاری و کو تاهی
یک عالم : مقدار زیاد/ به اندازه وسعت یک دنیا
سراسر :همه/ تمام
کثیف: الوده
عجیب : شگفت انگیز/ شگفت آور
زور گفتن :ظلم وستم کردن
گله :شکایت و دل خوری
مهمان خانه : مسافر خانه
کلمه های مهم درس ششم علم زندگانی
جرئت:دلیری /شجاعت
شاخسار:شاخه های درخت
عجز:ناتوانی
توش:مخفف توشه ذخیره/غذای سفر(آذوقه)
نوکار :در این جا بی تجربه/کسی که تازه به کاری مشغول شده باشد.
حدیث:سخن داستان (دراین درس نکته وپند)
دمساز:همدم وهمراه/سازگار
هجوم: حمله ناگهانی /یورش
فتنه :در این درس به معنی بلا و مصیبت
برومند:با ثمر/میوه دار/پربار
گیتی:جهان
سست :ضعیف
جو کناری : جویبار
بامکی: بام کو چک
لغات مهم دعای مادر:املا و معانی این درس برای امتحان نیست
بخسب:بخواب
باز ماندن:محروم شدن
درجت:درجه /رتبه
اولیا: جمع ولی /دوستان خدا
مستجاب:پذیرفته شده /اجابت شده
درس هفتم : زندگی همین لحظه هاست
تردید: شک دقایق:جمع دقیقه
دل آِزرده :ناراحت اثنا :میانه ها
حیرت :سر گشتگی / شگفت زده شدن حک کردن : تراشیدن
صاحبان قبور : کسانی که مرده اند و در گور دفن شده اند.
نظر : نگاه /دید گاه خفتن : خوابیدن
اعظم :بزرگ/ بزرگتر غفلت : بی خبری
دی : دیروز نامده : نیامده
الکی:غیر جدی /دروغی اضطراب :نگرانی /پریشان حالی
گره از کار دیگران گشودن:کنایه از بر طرف کردن مشکل
مصاحبت :هم نشینی /گفت و گو اعجاب: شگفتی و تعجب
تامل :اندیشیدن / فکر کردن عبرت : پند / اندرز
معانی لغات سفرنامه اصفهان دا نش اموزان عزیز این درس را روان خوانی کنید و 5 سوال از متن درس در بیا ورید
قلم زنی :کندن نقش بر روی فلزات عین:مثل /مانند
از کوره در رفتن : کنایه از خشمگین شدن
طاقت:تاب و توان عمارت :ساختمان /بنا
پلکیدن :آ هسته و آرام حرکت کرن
هر هر خندیدن : پیوسته و بیهوده خندیدن
تو نخ چیزی رفتن : مشغول و متمرکز در کاری شدن
کلافه شدن : سخت ناراحت شدن
قراضه : خراب / کهنه و فرسوده حوصله : صبر /تاب و تحمل
از زبان افتادن : کنایه از خسته شدن از پر حرفی /به کنایه نتوانستم حر ف بزنم
توذوق کسی زدن:مایوس و ناامید کردن کسی
بار و بندیل : اسباب و اساس
ناشتایی : صبحانه عازم :قصد کننده تک ودو : تلاش و تکاپو
شوفر:راننده ی اتو مبیل در زبان فرانسه
پوز خند:خنده ای به قصد تمسخر بیتوته :شب در جایی ماندن
پر پر زدن دل :کنایه از نهایت اضطراب و بی تابی
او قات تلخی : تند خویی دیزی : دیگ / آبگوشت
رونق : رواج
مناره :ستونی بلند در مسجد که در آ> اذان میگویند
آهان : بلی/ آری کار دست کسی دادن : برای کسی مشکل درست کردن
علاف: بی کار و سر در گم عازم : رهسپار
گو شزد نمودن : یاد آوری کردن / تذکر دادن زیز بار رفتن : کنایه از پذیرفتن مسو لیت لب و لو چه تو هم رفتن :کنایه از اخم کردن / غمگین شدن
یک سطل آب سر کسی ریختن :کنایه از کسی را ما یوس و نا امید کردن
درس هشتم نصیحت امام:( ره )
بیزاری:تنفر/بی میلی
قرائت:خواندن
ترقی :پیشرفت /برتری یافتن تعالی:بالارفتن
علامه:بسیاردانا/بسیاردانشمند
نشاط:شادمانی صید:شکار شیفته:عاشق
وجد:خوشی بسیار/ذوق نصیب:قسمت اخلاص:پاکی عقیده
عطاکردن:بخشیدن کسالت:بیماری عطش:تشنگی
دار الشفا :خانه ی تن درستی حجره:اتاق
ضریح:سازهای که از چوب یا فلزبرسرمقبرهی امامانوبزرگان دین سازند
گشت و گذار :تفریح وگردش
نورچشمان:عزیزان
درس نهم : کلاس ادبیات
چشم دوختن : کنایه از نگاه کردن جاذبه : گیرایی/جذابیت
دستپاچگی:عجله/شتاب زدگی جرئت:شجاعت
لحن:آهنگ مندیش:نیندیش /مخفف میندیش
پاسی:قسمتی یابخشی از زمان /پاسی ازشب:قسمتی ازشب
مردم چشم:مردمک چشم تحسین:آفرین گفتن
نوابغ:جمع نابغه باهوش و زیرک خرد:کوچک
نظیر :همانند فراغت :آسودگی پروا:ترس
تلاوت:خواندن قران درک:فهمیدن ودریافتن
معانی:جمع معنی
چمیدن: به ناز راه رفتن زنده دلان :هوشیاران /دل آگاهان
روحیه دادن :کنایه از امیدواری وشجاعت ایجاد کردن
بی نظیر:بی مانند /بی همتا
واردات :کلاهایی که از خارج کشور به کشور اورده میشود
آراسته :زیبا و مرتب شده
ملک وجود :هستی و وجود به سرزمین وملک تشبیه شده است( اضافه تشبیهی )
لبریز:پرو انباشته
چشم از جهان فرو بست :کنایه از فوت کرد
معظم:بزرگوار
پژوهشگر:جست وجو گر
نوید: مژده
صالح:درستکار
شعر خوانی گل و گل
محفل : مجلس
عجوز : سال خورده
پاره دوز : تعمیر کار کفش
محبوب : دوست
حریر : نوعی پارچه نرم
مشک : ماده خوشبو که در زیر پوست شکم آهوی نر به دست می آید .
عبیر:ماده ای خوشبو از ترکیب مشک و گلاب و زعفران
دلا ویز :خوب و پسندیده و دلنشین
درس دهم :
عهد و پیمان